سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جامعه در بستر زمان

سید احمد

      می خواستم ابتدا مقداری از آداب و رسوم، عقاید و باورهای مردم خود را به رشته تحریر در آورم، امّا به دلیل این که خوانندگان محترم تعجب نکنند سید احمد درکجایی جاغوری واقع شده که از چنین فرهنگی غنی برخوردار است!؟ بنا بر این مقداری از سید احمد سخن به میان می آورم. از این که سید احمد زادگاه و مسقط الرأس اینجانب است، دوست دارم هرچه خوبی دارد به تصویر بکشم که واقعا به نظرم ناحیه زیبا و روح انگیز و جان افزا است.! جغرافیای سید احمد: بهتر این است که سنگماشه مرکز اداری جاغوری را محور ترسیم قرار بدهم؛

سنگماشه مرکز اداری جاغوری است که در جنوب غربی غزنی واقع شده و فاصله آن تا غزنی حدودی 250 کیلومتر می باشد، با توجه به موقعیت سنگماشه، سید احمد دقیقا در قسمت شمالی این این ناحیه واقع شده. در قدیم یعنی 20 سال پیش که آنچنان وسیله نقلیه ای رفت و آمد نمی کرد، مردم پیاده بیشتر عبور و مرور می کردند؛ از سید احمد تا سنگماشه حدودی 5 ساعت راه را باید طی مسافت می کردی. و خطه ی سید احمد در جهت شمالی سنگماشه واقع شده.

از سنگماشه اگر به رودخانه ی (جلگه) در نزدیکی آن توجه داشته باشیم که پل سرکاری(فلزی) بر روی آن قرار گرفته خطه ی سید احمد دقیقا در طول این جلگه واقع شده سیداحمد از منطقه علی سعید(سمت جنوبی آن) شروع می شود و به سرتاله ختم می شود که بعضی از قریه هایش این سمت جلگه واقع شده و بعضی دیگرش آن طرف جلگه. قریه های سید احمد: این قریه ها را از قسمت شمالی سید احمد نام می برم:

1- سرتله: سرتله (سرتاله) به قریه های کوچکتری تقسیم می شود؛ الف- کیکره: این قریه در قسمت نهایی و شمالی سرتله واقع شده که به خاربید المیتوی ایزدری، بسیار تزدیک است. ب- قُمغی: این قریه نیز در موازی جلگه و در برابری مرکز سرتله یعنی آن طرف این قریه واقع شده. ج- باریکجوی: این قریه در قسمت شمال شرقی سرتله قرار گرفته تقریبا در محل اتصال آب شغله و کمرک و آب مالستان و المیتو واقع شده. و با کمرک جاغوری هم مرز است. د- مرکز سرتله قریه است که در همجواری حسینیه های جدید(حسینیه ای بسیار مدرن، زیبا و با مصالح امروزی جهان ساخته شده و در سال 1391به بهره برداری رسید) وقدیم قرار گرفته. ح- قریه آغیل کمر که در مجاور قبرستان بزرگ سیداحمد واقع شده و منطقه دیگر به نام قاش است که اختصاص به چند خانه محدود دارد. قوم سرتاله؛ یعنی ساکنین قریه های نام برده معروف به قوم بهرام است و به جاخوش نیز شناخته می شود.

2-جاخوش: الف، 2- قریه دهن خوشقول: از ساکنین دهن قول (دره) خوش آب و هوای خوشقول است که در سمت غربی جلگه قرار گرفته. الف، 2- شکرپیاز، این قریه در کنار دهن خوشقول قرار گرفته که از حیث بست قومی با قوم شکری داد و ستد دارد. ب، 2- دقیقا در برابری شکر پیاز قریه ای به نام بلندی واقع شده که میان این دو قریه آب رفت یعنی جلگه فاصله انداخته. ج، 2- کوشه: این قریه از حیث داد وستد قومی به بلندی و دهن خوشقول مربوط می شود.(منظور از داد و ستد قومی این است که در مناسبت ها و نذر و نذورات این اقوام برای خود شان حسینیه و مسجدی دارند که در آن مراسم مذهبی شان را برگزار می کنند و یک بست قومی محسوب می شود.) اقوام قریه های دهن خوشقول، بلندی و کوشه را به قوم دلخوش یاد می کنند.

3- شکری: از اقوام معروف در سید احمد قوم شکری است، وقتی نام از شکری برده می شود قریه پر جمعیت سنگجوی به ذهن متبادر می شود، در حالی که قریه های دیگه ای نیز اختصاص به این نام دارد. سنگجوی در بیرون از منطقه به سر پل نیز یاد می شود که در دو طرف جلگه ساکنین آن منزل گزیده اند و در مرکز این قریه بزرگ منبر و حسینیه ای قرار گرفته که مردم این منطقه مراسم های مذهبی شان را در آن برگزار می کنند. الف، 3- شکرپیاز: از قریه های که مربوط به آغیلی(داد و ستد) سنگجوی وابستگی دارد شکرپیاز است که نامی از آن برده شد. ب، 3- قریه ای که چند خانه را در خود جای داده قریه خرتیزک است که کمی پایین تر از سنگجوی واقع شده و خانه های برپا شده در آن دور از هم ساخته شده و متراکم نیست.

ج، 3-  قریه زیبای دیگری در این خطه تای غار است و وابسته به قوم شکری، (البته تای غار منبر و حسینیه ای زیبا و جدید الاحداث مخصوص به خود دارد و از موقعیت بسیار عالی برخوردار است که نماز عیدوفطر و... در محدوده آن برگزار می شود)  این قریه زادگاه بنده است و به دو قسمت شالی وعلیاد تقسیم شده در دوطرف جلگه، شالی خوانده می شود به دلیل این که در قدیم زمین های آن را برنج می کاشته اند. اما علیاد خوانده می شود به دلیل این که در این قسمت درختی چنار مانندی به نام علیاد زیاد است. تای غار از این جهت گفته می شود که حد فاصل تای غار و سنگجوی غار بزرگ افسانه ای است که معروف می باشد به غار عمر که به احتمال زیاد در قدیم محل اتراق دزدان و راه زنان بوده که هم اکنون آثار دود و آتش و خاکستر در آن دیده می شود و باقی است.

 افسانه های زیادی در مورد این غار سر زبان ها و اذهان است که بیان آن به درازا می کشد و لازم نیست در این مقال منعکس شود. دلیل دیگر این که احتمالا آنجا پایگاه دزدان بوده این است که؛ درست دربرابر  آن غار کوتل(گردنه) است که مسیر را از سرتاله تا علی سعید می توانسته رصد کند و زیر نظر داشته باشد. قریه کوچکی در تای غار است به نام مور خورده که چند خانه را در خود جای داده. ادامه دارد...

 


ارسال شده در توسط حبیب الله صداقت