سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جامعه در بستر زمان

عشق عرفانی

     محبت جلوه ای از ذات پاک خداوند و نوری از ملکوت او و موهبتی در دل های پاک است. همه موجودات در سایه عشق و نیاز به سوی نوعی کمال در حرکتند و این حقیقت در همه اجزای جهان هستی پیوسته در جریان است. کمال و زیبایی، پاکی و نیکی و حق و حقیقت با فطرت پاک انسانی سر و سرّی دارد و دل ها را مجذوب و شیفته خود می کند. علاوه بر انسان دیگر موجودات نیز بنا بر درک خود طالب نوعی رشد و پیشرفت هستند و به سوی آن گام برمی دارند.
عبادت که عالی ترین شکل خضوع و خشوع در برابر معبود یگانه و هدف اساسی خلقت انسان است بدون عشق، حرکاتی ظاهری بیش نیست و چندان ثمری در بر ندارد. این حقیقت که معبود باید محبوب هم باشد در آیات الهی مورد توجه قرار گرفته است. آنجا که حضرت ابراهیم(ع) در جریان هدایت ستاره پرستان و رد اعتقادات باطل آنان در پرستش خورشید و ماه و ستارگان می گوید: «من غروب کنندگان را دوست ندارم.»
همچنین در گفتار معصومین آمده است که «دین جز محبت نیست.» نماز و نیاز، رکوع و سجود، روزه و احیا و زکات و جهاد زمانی هر حرکتش پله ای برای صعود و راهی به سوی خداست که نه فقط به خاطر ادای تکلیف، ترس از جهنم و یا طمع بهشت، بلکه به خاطر درک و عظمت و بزرگی معبود و اظهار عشق و بندگی به او انجام می پذیرد. در حالات پیامبر اکرم(ص) نقل شده که ایشان در لحظات نزدیک اذان دچار چنان شور و جذبه ای می شد که مرتبا می فرمود: «ای بلال مرا راحت کن.» یعنی اذان آغاز کن تا انتظار به پایان رسد و من با محبوب خود سخن آغاز کنم و به بارگاه ملکوتی او حضور یابم.
در طول تاریخ بشریت این عشق الهی چه داستان ها و حوادثی که نیافریده و چه ایثار و فداکاری ها که رقم نزده است. حادثه کربلا شاخص ترین نمونه عشق الهی است که ایثار و فداکاری و عشق را تا اوج آسمان های خدا، تا آنجا که واقعا از توان درک بشر خارج است به تصویر کشیده است. مجموعه فرهنگ غنی اسلامی ما حکایت این شور و دلدادگی هاست که گاه در قالب مناجات نامه ها و گاه اشعار و غزلسرایی های عاشقانه و یا داستانسرایی ها جلوه نموده است. لسان الغیب خواجه حافظ شیرازی عشق الهی را در قالب تمثیل به می و میخانه و شراب و گاه چشم و ابرو در آورده و مولانا جلال الدین در عشق به شمس تبریزی آن را بیان کرده است.


     جلوه دیگری از عشق الهی، محبت به اولیاء خدا؛ مؤمنان، صالحان و نیکان روزگار است. این کشش و علاقه نیز خود نوعی توجه به کمال است. و از آنجا که محبت، انسان را به رنگ محبوب در می آورد زمانی که این عشق همراه با الگوپذیری و اطاعت باشد معنای ولایت و تأثیر مثبت و سازنده آن را در بر دارد. اما کلیددار واقعی دل ها خداوند است که با قرار دادن این محبت ها در دل زمینه رشد و کمال را فراهم می کند. و خود عشق پدر، مادر، همسر، فرزند و دوست را نیز در دل ها قرار می دهد تا سختی ها قابل تحمل تر و زندگی رنگ و بوی شادی و محبت به خود بگیرد. اما این عشق را او در دل ما قرار نداده تا در قاب شیشه ای دل پس اندازش کنیم بلکه عشق الهی همچون جریان آب زلال و حیات بخشی است که باید در افکار و اندیشه و همه وجود تو جریان یابد. عشق الهی اکسیری است که لحظه لحظه زندگی را سرشار از شور و نشاط و امید می سازد و گرمای آن یخ های افسردگی، سردی، سیاهی را به نور و شادی و حرکت تبدیل می کند و از آنجا که عاشق پیوسته در تلاش است تا به هر شکل خود را به محبوبش نزدیک سازد و در جلب رضای او بکوشد پس عشق الهی چون چراغی فروزان و گرمابخش از عشق معبود است که روشنی ذهن و هدایتگر تو به سوی نیکی و پاکی و حق و حقیقت است. در وادی این عشق، کینه و کدورت و طمع و بخل، خودخواهی و حسادت جایی ندارد.

از امروز با عشق الهی چراغی تابنده در ذهن خود روشن کن و گرمی و نور و شادی این چراغ فروزان را به همه هدیه کن و بدان که پدر و مادر و همسر و فرزند و ... تو نیازمند نگاه محبت آمیز، کلام گرم و دست نوازشگر تو هستند و با تحکیم و تقویت عشق الهی ستونی دیگر بر این بنا بیفزا که به گفته گاندی: «در طول تاریخ، پیروزی همواره با طریق عشق و حقیقت بوده استان و نیکان روزگار است. این کشش و علاقه نیز خود نوعی توجه به کمال است. و از آنجا که محبت، انسان را به رنگ محبوب در می آورد زمانی که این عشق همراه با الگوپذیری و اطاعت باشد معنای ولایت و تأثیر مثبت و سازنده آن را در بر دارد. اما کلیددار واقعی دل ها خداوند است که با قرار دادن این محبت ها در دل زمینه رشد و کمال را فراهم می کند. و خود عشق پدر، مادر، همسر، فرزند و دوست را نیز در دل ها قرار می دهد تا سختی ها قابل تحمل تر و زندگی رنگ و بوی شادی و محبت به خود بگیرد. اما این عشق را او در دل ما قرار نداده تا در قاب شیشه ای دل پس اندازش کنیم بلکه عشق الهی همچون جریان آب زلال و حیات بخشی است که باید در افکار و اندیشه و همه وجود تو جریان یابد. عشق الهی اکسیری است که لحظه لحظه زندگی را سرشار از شور و نشاط و امید می سازد و گرمای آن یخ های افسردگی، سردی، سیاهی را به نور و شادی و حرکت تبدیل می کند و از آنجا که عاشق پیوسته در تلاش است تا به هر شکل خود را به محبوبش نزدیک سازد و در جلب رضای او بکوشد پس عشق الهی چون چراغی فروزان و گرمابخش از عشق معبود است که روشنی ذهن و هدایتگر تو به سوی نیکی و پاکی و حق و حقیقت است. در وادی این عشق، کینه و کدورت و طمع و بخل، خودخواهی و حسادت جایی ندارد.

از امروز با عشق الهی چراغی تابنده در ذهن خود روشن کن و گرمی و نور و شادی این چراغ فروزان را به همه هدیه کن و بدان که پدر و مادر و همسر و فرزند و ... تو نیازمند نگاه محبت آمیز، کلام گرم و دست نوازشگر تو هستند و با تحکیم و تقویت عشق الهی ستونی دیگر بر این بنا بیفزا که به گفته گاندی: «در طول تاریخ، پیروزی همواره با طریق عشق و حقیقت بوده است.


ارسال شده در توسط حبیب الله صداقت

دنباله مطالبی که قبلا در مورد فلسفه نماز خدمت دوستان ارائه نمودم؛ حدیثی در این زمینه از امام صادق(ع) می اورم که حضرت می فرماید کسی که می خواهد بداند نمازش مورد قبول خداوند واقع شده یاخیر ببیند تا چه مقدار نماز او را از بدیها و گناهان دور داشته. «نماز ذکرالله نامیده شده است» طبیعت نماز این است که انسان را بیاد مبداء و معاد می اندازد؛ به یاد خدا که مایه اصلی هر خیر و سعادت است می اندازد، چون ذکرالله است.

   ذکر خدا یعنی ایمان به وحدانیت خداوند، ایمان به رسالت پیامبران و ایمان به روز جزا یعنی قیامت.
در نماز اخلاص است چون مخاطب خداست بنده از او کمک طلب می کند، از غضبش به او پناه برده می شود، از او خواسته می شود که بنده اش را به راه راست هدایت کند.
کسی که نماز می خواند باید خداوند را با ایمان کامل حمد و ثنا بگوید با اخلاص تکبیر وتسبیح نماید. در نماز است که برهم مسلکانش وبندگان صالح خداوند درود می فرستد السلام علینا وعلی عباد الله الصالحین.

   در نماز از حدث که آلودگی روحی است، وخبث که آلودگی ظاهری است باید پاک شد، با بدن وجامه پاک و پرهیز از لباس ومکان غصبی رو به سوی پروردگارش بیاستد، که با پایداری و صداقت در انجام نماز ملکه پرهیز از فحشا و منکر در شخص پیدا می شود و او را از گزند آلودگی ها در امان نگهمیدارد  


ارسال شده در توسط حبیب الله صداقت

اان الصلاه تنهی عن الفهشاء والمنکر(عنکبوت 45)- انجام نماز لطف خداوند بر انسان است، تا کار نا شایست و ناپسند که نه عقل و نه شرع جایز می داند، از او سر نزند. اگر نماز با خشوع قلب خوانده شود جنبه ی سازندگی اش چنان قوی است که انسان خود بخود از رزایل دوری و از سعادت بهرمند می گردد.

گفته شده نماز به منزله پاسداری است که با گفتار خود از انحراف جلو گیری می کند.(ترجمه مجمع البیان ج -19/ص: 65)    


ارسال شده در توسط حبیب الله صداقت

نماز بر دو قسم است؛ 1) واجب، 2) مستحب
نماز های واجب شش است :

1-      نماز های یومیه

2-      نماز آیات

3-      نماز میت
4- نماز طواف واجب خانه کعبه ( مانند نماز طواف در عمره تمتع وعمره مفرده و نماز طواف در حج تمتع و نماز طواف نساء)

5-  نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر واجب است، همین طور مادر، بنا بر احتیاط واجب.  6- نمازی که بواسطه ی اجاره، نذر و قسم وعهد واجب می شود. لازم است یاد اوری شود نماز های که به واسطه اجاره، نذر وقسم وعهد واجب می شود، خود نماز واجب نیست بلکه وفای به عقد اجاره ونذر وقسم و وفای به عهد واجب است.(فاضل لنکرانی) 


 


ارسال شده در توسط حبیب الله صداقت