سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جامعه در بستر زمان

 شبکه وکالت: ازجمله نامه های که مردم کوفه به امام نوشته بودند به این مضمون بود: ما امام و پیشوا نداریم که ما را هدایت کند. به سوی ما بشتاب که شاید خداوند به وسیله ی شما ما را هدایت و به حق متفق کند.[11] امام در باره نامه ها می اندیشد که چه کند؟ اگر کوفیان در ادعای خود صادق باشند بر امام واجب خواهد شد که   دعوت آنان را اجابت نماید. آیا می شود اعتماد کرد امام بیوفایی کوفیان را دیده بود اما بلا جواب گذاشتن نامه ها چه پیامدی خواهد داشت و تکلیف امام چه خواهد بود؟ امام بانیروی خلاقه ی ذهنی تصمیم گرفت کوفیان را آزمایش کند حال چه کسی چنین مأموریت سرّی و خطرناکی را در منطقه تحت نفوذ دشمن به مرحله ی اجرا بگذارد و با خطرات احتمالی مواجه شود بدون این که خود را ببازد حسین(ع) از میان مردان بنی هاشم پسر عمّ خود مسلم را که جوانی بود در حدود سی سال و در مکتب علی وحسنین (ع) بزرک شده و تربیت یافته بود مسلم فضایل و مناقب خاندان ولایت را کسب کرده بود. بنا بر این نیابت و سفارت او از جانب حسین(ع)  کاملا بجا و انتخاب احسن بود. حسین(ع) در نامه اش به کوفیان در مورد مسلم می فرماید: مسلم، پسرعم و برادرم را که مورد وثوق و اعتماد من است، نزد شما فرستادم. و می فرماید: او نایب و نماینده ی من است، بیعت با او بیعت با من است. مسلم وقتی نامه امام را برای عده ای از رؤسای قبایل قرائت می کرد، آنان در حالی که گریه می کردند با مسلم بیعت نمودند، عده ای بیعت کنندگان به هجده هزار نفر رسید.        

منابع:

1)     جعفریان– رسول؛ حیات فکری امامان شیعه- انتشارات انصاریان.

2)     کمپانی- فضل الله؛ حسین کیست؟ انتشارات دارالکتب اسلامیه.

 3)          طبری؛ تاریخ الامم والملوک.

    4) تبیین جامعه شناختی واقعه کربلا.

5) پیشوایی- مهدی؛ سیره پیشوایان

6) ابن ابی الحدید؛ شرح

7) زمینه های قیام امام حسین علیه السلام  

[1]   زمینه های قیام امام حسین(ع)ج- 2 ص-28

[2]   حیات فکری وسیاسی امامان شیعه ص: 206

[3]   مهدی پیشوایی به نقل از لهوف سید ابن طاووس نامه های رسیده به امام حسین(ع) را دوازده هزار ذکر کرده.

[4]   مهدی پیشوایی ص- 165

[5] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه ص-221

[6] تبیین جامعه شناختی واقعه کربلا به نقل از ابن ابی الحدید ص-224

[7] همان

[8] تاریخ الامم والملوک طبری ج-5 ص- 506

[9] حسین کیست؟ فضل الله کمپانی ص: 84

[10] //       //           //     //       ص:88

[11] حسین کیست؟ فضل الله کمپانی.ص: 112


ارسال شده در توسط حبیب الله صداقت

پیامد های نهضت عاشورا

امام حسین(ع) برای آبیاری درخت تنومند اسلام عالی ترین گزینه را اختیار نمود که اگر قیام  نمی کرد هرگز این دستآورد عظیم حاصل نمی شد؛ این دستاورد حیات دوباره شیعه امیر المؤمنین(ع) بود کم کم این نام زیبا و دلنشین و یاران آن فراموش و نابود می شد و واژه ی دل انگیزی که از دو لب مبارک پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه وآله وسلم در مورد یاران امیرالمؤمنین (ع) بیرون آمده بود، ننگین و زیشت می نمود. شعیان و پیروان واقعی اسلام ناب؛ در انزوا قرار گرفته بودند؛ آنان از هم گسسته شده بودند، با غربت مطلق و وحشت و نگرانی زندگی می کردند، آنان چنان ارعاب و تهدید می شدند که جرأت نداشتند خود را شیعه بنامند؛ چون که شیعه هیچ گونه امنیت جانی و مالی نداشتند به عنوان نمونه؛ ابن ابی الحدید در این باره می نویسد: ارعاب و تهدید به حدی رسیده بود که حاضر بودند آنها را کافر و زندیق بنامند ولی شیعه ی علی علیه السلام نگویند. حتی از بردن نام علی(ع) می ترسیدند و به نام مستعار ابوزینت از آن حضرت نام می بردند.[6] امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید: شعیان ما در هر جا که بودند به قتل رسیدند؛ بنی امیه دست ها و پاهای اشخاص را به گمان این که از شعیان ما هستند بریدند، هرکس که به دوستداری و دل بستگی به ما معروف بود زندانی شد، یا مالش به غارت رفت یا خانه اش را ویران کردند؛ این تنگ ناها تا زمان عبید الله این زیاد قاتل حسین(ع) ادامه داشت.[7] اما به برکت خون حسین (ع) این روز گار سخت سرامد و شعیان با تأسی از سردار کربلا راه عزت را در پیش گرفتند و روز گار را بر امویان تنگ کردند. شعیان متمرکز شدند و از یک مکتب پاینده ای برخوردار گردیدند، تحرکات جسورانه ی شعیان وحشت و نگرانی را در خیمه ی بنی امیه بوجود آوردند این بار بنی امیه بود که در نگرانی و طلاطم به سر می بردند.

پروفیسوربراوون در این زمینه می گوید: گروه شیعه یا طرفداران علی(ع) به قدر کافی هیجان و ازخود کذشتگی نداشتند امّا پس از رخداد کربلا و عاشورا کار دگرگون شد. این تراژدی عواطف سُست ترین مردم را به هیجان در اورد تا آنجا که در مورد خطر مرگ بی اعتنا شدند. حتی یزید ملعون به این امر اعتراف می کند که: با کشته شدن حسین (ع) مسلمانان دشمن من شدند و کینه ام را به دل گرفتند مردمی که کشته شدن حسین را به دست من گناه بزرگ می دانند همه از نیکو کارگرفته تابد کار نسبت به من کینه می ورزند[8] عاشورا روحیه ای را در کالبد بی جان جامعه ی شیعی تزریق کرد که موجب همبستگی و انسجام آنان گردید که انقلاب و جنبش های را بر ضدغاصبان حکومت اسلامی به ارمغان آورد که در نهایت پایه های حاکمیت بنی امیه را متزلزل ساخت. به فرموده علامه مجلسی: ارکان حکومت اموی متزلزل نشد مگر پس از عاشورا. اگر امام حسین (ع) کوتاه می آمد و قیام نمی کرد نتیجه ای جز تقویت حکومت امویان نداشت حق و باطل مشتبه می شد. قیام امام حسین (ع) باعث رسوایی شبکه ی حاکمیت پلید و فاسد اموی گردید انقلاب ها و جنگ های که در جای جای کشور های اسلامی شکل می گرفت از تبلیغات عمیق شیعه سرچشمه می گرفت و عنوان خون خواهی شهدای اهلبیت را داشت دعوت ابومسلم نیز به نام اهلبیت پیغمبر(ص) در ناحیه ی خراسان شکل گرفت که تا به بر انداختن دولت اموی پیش رفت، بنی عباس نیز به نام انتقام شهدای علویین، بنی امیه را قتل عام کرد. به این ترتیب یکی از آثار پر برکت و پیامد های اجتماعی نهضت عاشورا ترقی و بالندگی شیعیان بود.

 


ارسال شده در توسط حبیب الله صداقت

بعد عاطفی شبکه ی ارتباطی قیام امام حسین (ع) 

     حادثه کربلا به آن اندازه که جانکاه و غم انگیز بود، در جهان اسلام بلکه فراتر از آن از هیجان و احساس بر انگیز ترین واقعه ای بود که در تاریخ نظیر آن اتفاق نیافتاده. در تمام جوامع اسلامی و شهرهای مسلمان نشین با تأ ثر و تأسف روبرو گردید. آنقدر این حادثه درد آور بود که گروهی به خاطر عدم شرکت در رکاب امام حسین(ع)   گرفتار افسردگی روحی گردیده بودند و به نام توابین ظهور کردند. این اوّلین جرقه ای بود از تأثیر پیروزی خون بر شمشیر. چون برای مسلمان ها غم انگیز تر از خبر فاجعه شهادت یگانه سبط پیغمبر(ص) و یادگار آن سرور، خبری نبود؛ این عمل آنقدر گستاخانه و وحشیانه بود که دوست و دشمن، زن و مرد نسبت به این هتک حرمت خدا و رسول(ص) انگشت حیرت به دندان گزیدند و تعجب نمودند. لذا این شبکه ی گسترده که هر روز بیش از پیش جهان اسلام و فراتر از آن را پوشش می داد، همان بعد عاطفی این حادثه بود. حادثه کربلا و قیام امام حسین (ع)   به دلیل وضعیت خاصی که بوجود آمده بود، از بهترین یاران امام گرفته تا شهادت بیش از شانزده تن از خاندان رسالت و نیز کیفیت خونبار آن؛ زخم عمیق و درد آوری بر قلب جامعه ی شیعه ایجاد نمود، اثر عاطفی آن بلا فاصله در وجود شیعه پدیدار شد. توابین نخستین گروهی بودند که تحت تأثیر این بعد قضیه قرار گرفتند، آنها چون خود را مقصر می دیدند بدون این که اندیشه ی سیاسی روشنی داشته باشند خود را در معرض شهادت قرار دادند.

آنان قبل از رفتن به سوی شام ازکوفه، بر سر مزار امام حسین آمدند و طی چند روز به گریه و زاری پرداختند. در آن روز گار چنین امری یا عکس العملی در جامعه یک پدیده ای جدید و غریب بود. بعد عاطفی کربلا به سرعت جای خود را در جامعه ی شیعه باز کرده و حتی گروهی از سنیان را نیز به خود متوجه کرد. عزاداری سالانه، ادبیات شیعی، روخداد های خونین(اعم از زیدی و امامی) و ادبیات مبتنی بر مرثیه، گسترده ترین شبکه ی تبلیغی را بر مبنای ظلم ستیزی و قدرت عظیم جنگ نرم، که پیروزی خون بر شمشرباشد را درجهان تشیع راه انداخت. این جنگ نرم از کارآمد ترین نوع مبارزه علیه استکبار است. امروزه نام و یاد امام حسین (ع)  همراه با گریه برده می شود. عاشورا مهم ترین تراژدی در تاریخ به شمار می آید. این شبکه ی عاطفی کم کم توسعه ی بیشتری یافت و ایام وفات سایر امامان نیز به عنوان ایام عزا مطرح شد.[5]

 


ارسال شده در توسط حبیب الله صداقت

شبکه ارتباطی در قیام امام حسین علیه السلام (با تبیین جامعه شناختی)

اصولا شبکه ارتباطی در شرایط خاصی از سوی امام در نظر گرفته می شود. امام علیه السلام با درایت و دقت نظری که دارد برای این که رسالت خود را به نحو احسن به انجام برساند و یاران و اصحابش از سوی قدرت حاکم در امان بمانند، بطور سرّی و پنهانی شبکه ای را راه می اندازد که از طریق این شبکه با مردم و جامعه شیعی در ارتباط باشد و موجب هدایت و راهنمایی انسانهایی گردد که تشنه معارف اسلامی و مکتب پویای شیعه است. مردم از طریق این شبکه همواره با امام زمان خود در ارتباط هستند و مشکلات و مسایل اعتقادی خود را بواسطه نایبانی که امام گماشته اند حل می کنند؛ البته باید توجه داشت شبکه ارتباطی فقط در زمینه ی اعتقادی محدود نمی شود. در مسایل سیاسی و اجتماعی نیز این امر کاربرد دارد که نوعی رابطه متقابل بین امام و سران جوامع اسلامی شکل می گیرد. در فرایند این ارتباط ممکن است افرادی غیر مذهبی و با گرایش های متفاوت فعالیت نماید. درقیام امام حسین(ع) این شبکه ارتباطی دقیقا همین وظیفه را ساپورد و پشتیبانی می کرد. حضرت مسلم به صورت سرّی و پنهانی باکوفیان و سران قبایل در ارتباط شد تا بدور از چشم قدرت حاکم در منطقه ی تحت نفوذ یزید بتواند آن رسالتی که به او سپرده شده به خوبی انجام دهد. ابتدا مسلم کاملا در این زمینه موفق عمل نمود تا این که بی وفایی و کم لطفی کوفیان، راه پیشرفت را از مسلم گرفت و سران کوفه آخرت شان را به دنیای شان فروختند و به گوشه ای خزیدند. در روز عاشورا به جای این که به بیعت شان عمل کنند و در رکاب امام(ع) باشند برای موفقیت و سلامتی شان دعا می کردند و بر وضع موجود گریه و زاری راه انداخته بودند.

 زمینه ها و ساختار های سیاسی:

    عمده ترین ساختار سیاسی حاکم بر مردم جزیرة العرب، عبارت بود از: نظام قبیله ای. این نوع ساختار اجتماعی بسیطی، از یک نظام سیاسی و حکومتی را در بدنه خود دارد، که جامعه نوپای اسلام در زمینه ی تشکیلات سیاسی بیش از هر مقوله دیگر با چنین ساختاری در ارتباط و چالش بود. در ساختار سیاسی اسلام بایستی این نظام متحول شود؛ چون نظام سیاسی اسلام بر مبنای بر تری دینی استوار خواهد شد که طبعا مردم آن سامان تاکنون بر آن عقیده مند نبودند و آن را خلاف مروّت اجتماعی می دانستند؛ چون واژه ی قبیله صلاحیت کاربرد در مورد هریک از طبقات نسب را دارد، که به عنوان سادات القبیله، شیخ، زعیم و سید تعبیر می شد.[1]

   درساختار زعامت قبیله، کسی که از نفوذ اجتماعی، مقبولیت عمومی، داشتن عشیره نیرومند ویاران فراوان برخوردار بود، می توانیست در تصمیم گیری های کلان جامعه مؤثر باشد و به عنوان رییس قبیله اعمال قدرت نماید. هنگامی که یک فرد به رهبری و ریاست قبیله می رسید برحسب ظاهر او می توانیست مانند یک پادشاه با اختیارات مطلق عمل کند و به رأی و نظر دیگران بی توجه باشند.

رایزنی های سیاسی، فرماندهی جنگ و تهییج افراد قبیله و سایر امور به دستور و تدبیر ریس قبیله صورت می گرفت. در چنین نظام قبیلوی، روشن است که سران قبیله ازجایگاه خاصی برخوردار است. روابط سیاسی و دیپلماسی را او رقم می زند. بنا بر این در جریان قیام عاشورا قبایل عرب بسیار تأثیر گذار بود و این ها بودند که آخرت شان را به زر فروختند.

    بعد از شهادت امام حسین(ع) این دیپلماسی و شبکه ارتباطی بین امام حسین(ع) و سران قبایل کوفه بیش از پیش برقرار گردید، همواره امام از جانب آنها دعوت می شد. جریان های که در زمان امام علی(ع) و امام حسن (ع) اتفاق افتاده بود، مردم عراق و بالخصوص مردم کوفه را دچار عذاب و جدان ساخته بود و از حاکمیت شام به شدت رنج می بردند و عصبانی بودند.

    هنگامی که درسال 60 هجری معاویه مرد، حاکمیت جهان اسلام بدست یزید افتاد مردم بیشتر اظهار نگرانی می کردند؛ چون اکثرا یزید را می شناختند که به اسلام و پیامبر(ص) ایمان و اعتقادی ندارد و آدم هوسبازی است. مردم کوفه به محض این که شنیدند امام حسین(ع) ازمدینه به طرف مکه حرکت کرده و از حکومت یزید بیزار است، بیشتر بر آمدن امام حسین(ع) به کوفه اصرار ورزیدند، آنان 150[2] نامه به امام حسین فرستادند که دوازده هزار و به نقلی هیجده هزار نفر آن را امضا کرده بودند ارسال نامه ها از طرف شخصیت ها وگروههای متعدد کوفی هم چنان به امام حسین(ع) می رسید.[3]  امام حسین(ع) با توجه به این استقبال عظیم و سیل نامه ها و تقاضا ها در قبال در خواست کوفیان احساس وظیفه کرد و عکس العمل مثبت نشان داد که اگر امام (ع)   پاسخ مثبت نمی داد و به آن همه نامه و استقبال توجه نمی کرد! تاریخ چگونه قضاوت می کرد؟ چنانکه معلوم است یکی از زمینه های قیام امام حسین(ع)   همین درخواست مکرّر سران کوفه از امام (ع)   ثبت گردیده.

    این جاست که امام حسین(ع) عملا با فرستادن پسر عموی خود مسلم ابن عقیل یک شبکه ی ارتباطی را در کوفه راه می اندازد تا اوضاع عراق را مطالعه کرده؛ نتیجه را گزارش دهد که اگر مردم کوفه عملا به آنچه نوشته اند، وفا دارند امام (ع)   نیز رهسپار عراق گردد.[4] وقتی این شبکه ارتباطی در کوفه استقرار پیدا می کند هر روز امید واری بیشتر می شود و مسلم بنا به خواسته ی کوفیان، نامه ای به امام (ع) می فرستد و امام را بر آمدن به کوفه با سرعت تمام تحریص می کند.

 

 


ارسال شده در توسط حبیب الله صداقت