سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جامعه در بستر زمان

 

 تهیه کننده:  حبیب اللّه صداقت 1388/1389

 

مقدمه: در این نوشتار سعی بر این است که تأثیر گذاری و تأثیر پذیری رسانه ها از دیدگاه دینی مورد کنکاش قرار داده شود، درجوامع بشری دیندارانی زندگی می کنند که به نماد دینی و آرمان های مذهبی شان به شدت پایبند هستند و در مقابل هر نیروی که بخواهد آن را از آنان بگیرد می استند و به دفاع می پردازند و حاضرند در این مسیر جان شان را نیز قربانی نمایند بدیهی است که برای گسترش و توسعه افکار و اندیشه های دینی خود شان تلاش    می کنند و از هرگونه ابزاری برای اهداف شان استفاده و هر گونه ابزاری که بخواهند ارزش های دینی آنها را نادیده بگیرد به شدت مبارزه می کنند.

   رسانه ها همیشه برای اجرای برنامه های خود به این مهم توجه داشته است؛ بر خلاف عقیده ی برخی از دانشمندان که فقط از بعد تأثیر گذاری رسانه ها را مطالعه می کنند که رسانه ها خود دائما دغدغه ی رضایت مندی مخاطبان شان را بر سر می پرورانند و برای دسترسی به مخاطبان زمینه های را بررسی و مطالعه می کنند ضمن این که رسانه ها تأثیر انکار ناپذیری را روی جوامع بشری دارد، تأثیر نیز می پذیرد. اما نوع تأثیر پذیری در رسانه ها همان الگو پذیری وحرکت از خط مشی افکار و اندیشه ها، بایست ها و نبایست های است که در فرهنگ هر جامعه ای نهادینه شده و به عنوان ارزش، قداست دارد. برای بیشتر روشن شدن مدعی این بحث را تحت عنوان دین و رسانه ها به بررسی می گیرم.

                                                            دین  و  رسانه ها

سخن را با طرح این پرسش بدیهی آغاز می کنم که: چرا محققان و مدیران رسانه در حالی که با امور مادی چون قدرت، سیاست، نهادها، اقتصاد، شهر نشینی و بطور خلاصه تمام امور غیر دینی سرو کار دارند؛ باید به دین توجه نشان دهد؟ این پرسش حاوی پیش فرض های          در باره ی دین است:

1- فهم نادرست از دین، باعث شده که از یک طرف آن را  به پدیده ی بوروکراتیک و نهاد تلقی نماید و از سوی دیگر به عنوان یک امر فردی و خصوصی پایین و ضعیف جلوه دهد که هر دویی این، امر دین را در حوزه عمومی کم اهمیت می نمایاند. این مسئله ناشی از پذیرش دین زدایی است که مدعی است هر چه جامعه و فرهنگی عقلانی تر شود از اهمیت اجتماعی دین درآن سامان کاسته می شود. برگر(1969) در این باره می نویسد منظور از سکولاریزاسیون، فرایندی است که طی آن بخش های مختلف جامعه و فرهنگ از سیطره نماد ها و نهاد های دینی خارج می شود همانگونه که دین زدایی در جامعه و فرهنگ به وقوع    می پیوندد، در ذهن هم روخ می دهد. اگر چه رسانه ها در فرایند دین زدایی برای خود نقشی قایل هستند و می گویند که دین اگرچه در زندگی شخصی امر مقبول و مطلوب است اما باید از عرصه ی زندگی جمعی کنار گذاشته شود. نظریه دین زدایی در تحقیقات دینی با مخالفت فراوان دانشمندان مواجه شده است.

یکی از دانشمندان می نویسد: ما بر این باوریم که دین با زندگی روز مره ما عجین شده است. ایشان تعریف انسان شناختی از دین ارائه می کند که: دین مجموعه ای از نماد های نظام اعتقادی است که از لحاظ فرهنگی معنا دار هستند و نیز محل تلفیق این نمادها بایکدیگر می باشد. همان ص- 29

درجریان بررسی رابطه دین و رسانه از جمله تلویزیون دینی معنا و مضمون فرهنگی خود را از جایگاه دین در حوزه غیر مذهبی رسانه ها اخذ می کند با توجه به این نوع رابطه معلوم  می شود که رسانه جایگاه دینی خود را وقتی به دست می اورد که با دینداران همنوایی داشته باشد در غیر این صورت گستره ی نفوذ خود را  از دست خواهد داد این رابطه ی تعاملی مفهومش این است که جامعه همیشه منفعل رسانه ها نیست و می تواند نقش مؤثر در برنامه های رسانه داشته باشد و روند عملکرد رسانه ها را کنترول نماید دینی نمودن رسانه ها با راه انداختن ایستگاه های تلویزیون دینی و شبکه ی ماهواره دینی به عنوان ابزاری ترقی و دست یابی به هدف های جناح های سیاسی نیز قابل توجه است، ازجمله شهرت برنامه های تلویزیون دینی در آمریکا به عنوان نمونه قابل بررسی است؛ رابرتسون تلاش نمود با راه انداختن اولین ایستگاه تلویزیون دینی در سال 1961 و راه اندازی اوّلین شبکه ی ماهواره ای دینی cbn در سال 1977؛ ترقی جناح راست مذهبی را در عرصه ی سیاست آمریکا به نمایش بگذارد. اگرچه رابرتسون در انتخابات ریاست جمهوری در سال 1988- توفیق نیافت اما پس از آن در میان مردم از نفوذ زیادی برخوردار شد. تلویزیون دینی، اقتدار گرایی، بومی گرایی وگرایش به حکومت دینی را به تصویر می کشد. باتوجه به این عوامل به راحتی می توانیم به این نتیجه برسیم که مردان سیاسی برای رسیدن به اهداف شان از دین بهره برداری می کنند. یا به عبارت دیگر، این رسانه تلویزیون است که به آرمان های مردم توجه نشان می دهد این که شخصی محبوبیت و جایگاه قابل ملاحظه ای در میان مردم پیدا می کند و آن را از طریق رسانه به دست می آورد، معلوم می شود که رسانه ی تلویزیون با پیوند دینی به این مقصود نایل آمده، این جاست که رسانه از آرمان و نماد دینی توده ی مردم است که اگر احیانا بخواهید علیه این آرمان ها فعالیت و مقاومت نماید از ناحیه مردم متدین پس معرکه قرار خواهد گرفت. برنامه های که در رسانه های دینی اجرا می شود برای باز سازی حوزه ی مذهبی بکار می روند برنامه های دینی به عنوان عامل حفظ سیطره و برتری فرهنگ دینی عمل می کند در واقع رسانه ی دینی به صورت ابزاری در خدمت نشر معارف قرار می گیرد با طرح این گفتار می خواهم به یک هدف برسم و آن تأثیر پذیری رسانه ها، اخصا رسانه ی تلویزیون (در این راستا) است قبلا یاد اوری شد که این موضوع از جنبه های متعددی قابل بررسی است. لذا پس از این تأثیر گذاری رسانه ها را دنبال خواهم کرد.
همان گونه که موضوع تأثیر پذیری رسانه ها در رابطه با رضایت مندی دینداران مطرح گردید، در این زمینه از زاویه دیگر نیز این موضوع قابل بررسی است ( که ما در صدد آن هستم) و آن تأثیر گذاری رسانه ها و نحوه ی برخورد رسانه ها با موضوع دین و دین مداری است. رسانه ها تلاش می کند که رضایت طبقه دینداران را بدست بیاورد، اما این تنها هدف نیست راز موفقیت خود را در این راستا آنچنان نمی بیند. رسانه معتقد است دینداران بخش اندکی از جامعه را تشکیل می دهد؛ طیفی وسیعی است که رضایت آنها بسیار مهم به نظر می آید. عقیده ی دیگری از دانشمندان رسانه ها طرح گردیده که با روحیه حق مدارانه و دفاع از حریم دین، سخنان و نظریاتی را ارائه نموده اند که: رسانه ی دینی تنها کاری که می تواند برای دین انجام دهد این است که مراسم دعا و مناجات را پخش و عرضه نماید، نهایتا وعظ و خطابه ای را به سمع و نظر مردم برساند. می گویند؛ در حالی که رسانه ها با این کار های شان، دین و دستاورد دینی را لوث و بی مقدار می کند و نمی تواند بدرستی ارتباط برقرار نماید. عده ای بر این عقیده اند که رسانه ها، به ویژه تلویزیون به تولید و عرضه ی  ارزش ها یی می پردازد که جهان بینی و اعتقاد دینی را به چالش می خواند(ملجرد1994)

اولاسکی یکی دیگر از صاحب نظران غربی می گوید تلویزیون باعث جهت گیری علیه دین وخصومت با آن می شود. اگر مخاطبان جهت گیری مناسبی. یا واکنش مناسبی از خود نشان ندهد و در برابر تأثیر رسانه ها مصونیت ندارد، باید توجه داشته باشیم که در برابر رسانه های قدرت مندی چون انترنت و تلویزیون قرار داریم که اگر در این فرایند هوشمندانه عمل نشود و واکنش مناسبی انجام نگیرد بدون این که متوجه نیروی جذاب آن بشویم ارزش های دینی ما شکل دیگری به خود خواهد گرفت. اقشار مختلف جامعه به ویژه کودکان و نوجوانان با دریافت برنامه های رسانه ها و موضوعات مطرح شده، معنا و مفهومی را در یافت می کنند که در درون ارزش های دینی و اجتماعی ما نیست.

   ممکن است رسانه ای با عنوان رسانه دینی فعالیت نماید اما بنا بر اصل کسب منفعت و دفع ضرر تمام جوانب قضایا را مورد توجه قرار داده و برای جذاب نشان دادن برنامه هایش تعلقات دینی را به فراموشی بسپارد. در تحقیقاتی که ارائه شده(روثمان ویلچتر) می نویسد: نخبگان رسانه ای در مقایسه با مردم عادی علاقه و اعتقاد بسیار کمی به دین دارند و شاید هم اساسا با دین مخالف باشند. اگرچه خبر نگاران و سر دبیران ممکن است دشمنی و مخالفت با دین نداشته باشند اما عدم تدین آنها به دین باعث غفلت آنان می شود، لذا برنامه دینی دغدغه ی آنها نیست اساسا از پخش برنامه های دینی ابا دارند و برای این کار شان توجیهی می آورند که عذر بد تر از گناه خواهد بود، که اگر برنامه های دینی را بطور مرتب پخش نماید موجب بروز تضاد و مناقشه می شود. هوور اضافه می کند؛ باید برنامه های دینی با توجه به محدودیت های گفتمان عمومی صورت پذیرد. بعد از این که دین در رسانه های جدید حضور پیدا نمود، در واقع رسانه ها به ساحت خصوصی خانواده ها وارد شد؛ در حالی که خانواده ها قبلا در اختیار دین بود. این نظریه مطرح می کند که حضور دین در رسانه ها به ورود رسانه ها به محافل خصوصی خانواده ها مشروعیت بخشید و برنامه های رادیو و تلویزیون را تأیید کرد در این فرایند رهبران دینی با سیاست مداران وگویندگان و مجریان رادیو و تلویزیون باب دوستی را گشودند. با توجه به این موضوع (تعامل رهبران دینی با مجریان رسانه های جمعی) وعدم تدین مجریان رسانه ها که قبلا به آن اشاره رفت، معلوم خواهد شد که رسانه های جمعی تأثیر خود را در افکار عمومی گذاشته و رهبران دینی بر این امر مُهر تأیید زده اند بعضی از اندیشمندان(بک فورد1989) در دفاع از برنامه های رسانه های جمعی و تأکید بر نا کار آمد بودن رسانه های دینی می نویسد: دین هیچگاه عامل وحدت جامعه نیست، اضافه می کند که ساختار کنونی جامعه آگاه، تفکر دینی قدیمی را بر نمی تابد؛ چون دین از لحاظ اجتماعی موجب تفرقه، از لحاظ فرهنگی موجب ایجاد خلسه و وجد و از لحاظ سیاسی باعث انقلاب و شورش می شود. وارنر(1993) می نویسد: جامعه شناسان دین در حال کنار گذاشتن مدل های ساده و تک خطی دین و جامعه اند که آهنگ یک نواخت و مستمر غیر دینی شدن را فرض می گیرند.

   تا این جا به این نتیجه رسیدیم که رسانه های جمعی با هوشیاری تمام در صدد براندازی یکی از مقدس ترین باور های عمومی است و لطمه وارد می کند و برای این اعمال شان توجیهاتی را مطرح می کنند و از دانشمندان غیر دینی کمک می گیرند و تأثیر زهر آگین خود را  بر افکار عمومی می گذارد، در حالی که بسیار غیر محسوس عمل می کند و برای نیل به اهداف شان از راه دوستی و تعامل وارد می شوند. در این جا به بحث تأثیر و تأثر دین و رسانه بسنده می کنم و ریشته ی سخن را در باره موضوعات اجتماعی می کشانم.

 

                                              


ارسال شده در توسط حبیب الله صداقت